جایگاه عسل در سبد غذایی ایرانیان

۴۸۰گرم، اصلا وزن زیادی نیست، ۲۰گرم هم از نیم کیلو، کمتر است.
این سهم هر ایرانی از عسل است چیزی بیش از یک نیم کیلو اختلاف با مردم دنیا. تازه این رقم معنی اش این نیست که همه ایرانی ها در سال ۴۸۰گرم عسل می خورند، بلکه وقتی عده ای آنقدر می خورند و عده ای دیگر قطره ای هم عسل عایدشان نمی شود، این رقم به دست می آید. می گویند عسل شفابخش است و نباید از سبد مصرف خانواده حذف شود، ولی حضور این ماده غذایی در زندگی اکثر ایرانی ها رنگ باخته است.
البته این مساله فقط ربطی به گران بودن عسل ندارد، چرا که اگر از برخی مناطق شهری بگذریم دیگر مثل گذشته شیشه های عسل پشت ویترین اکثر مغازه ها جلوه گری نمی کند، فقط پارسال ما دو هزار تن عسل یعنی چیزی معادل شش میلیون دلار به خارج صادر کرده ایم؛
البته خیلی افراد هم در این بازار به نفع خود سود برده اند و در غیاب عسل طبیعی، نوع تقلبی اش را به خورد مردم می دهند. شاید هم یکی از دلایل تمایل کم مردم به مصرف عسل همین تقلبی بودنش باشد. اما افراد متقلب همیشه و همه جا هستند، ولی در ایران خیلی چیزها بازار را آشفته می کند. هشتم بهمن ماه بود که مدیرعامل اتحادیه سراسری زنبورداران کشور از آلودگی ۸۰درصد از کندوها سخن به میان آورد. سرحدی، در آن روز پرده از آلودگی هایی برداشت که از سال ۶۴گریبان کندوهای عسل و کنه های واروا را گرفته که هنوز ریشه کن نشده است.
به گفته او هر سال با مبارزه و کنه زدایی، این بیماری کمرنگ می شد که اسفند ماه سال گذشته دو میلیارد و ۱۰۰میلیون تومان برای داروی زنبور عسل در نظر گرفته شد، اما پس از توزیع ۲۷درصد، از ادامه توزیع جلوگیری و قیمت آن چهار برابر شد درحالی که زنبورداران قدرت خرید دارو برای درمان ندارند و زنبورستان های کشور به علت درمان نشدن در حال نابودی است.
البته این خبر فاجعه آمیز می تواند از چند جهت مورد توجه باشد. هم اکنون کشور ما آفت کش ها و سموم غیرمجاز دامی را به صورت گسترده از کشورهای حاشیه خلیج فارس و لبنان وارد می کند. در این میان مسوولان نیز یارانه دارو را به صورت یکباره و صد درصدی حذف کرده اند که با ترکیب این دو موضوع با هم می توان مطمئن شد که زنبورداران هیچ راهی جز روی آوردن به داروهایی غیرمجاز نخواهند داشت.
حال افزایش قیمت دارو از ۴۰۰تومان به ۱۶۰۰تومان را هم به این مساله اضافه کنید تا مطمئن شوید اقدام زنبور داران نه به خاطر بی مرام بودن، بلکه به معنی جدال سرسختانه میان بودن و رفتن است.
از سوی دیگر، نابودی کندوها یعنی کاهش چشمگیر تولید عسل و این یعنی کاهش ارزآوری این محصول، محصولی که بسیاری از کارشناسان درآمد حاصل از فروش آن را با خاویار برابر می دانند، اما در این میان یک احتمال هم وجود دارد و آن سرازیر شدن عسل های بیمار و کم کیفیت به بازار داخلی است، یعنی مثل بسیاری محصولات که فقط بعد از خراب شدن به صورت گسترده نصیب مردم می شوند (ورود پسته های حاوی باکتری در چند سال قبل و پرتقال های یخ زده در زمستان امسال) عسل های نامرغوب نیز از نقطه صفر مرزی راه کج کرده و به حلق مردم ایران فرو رود.